Dienstag, September 12, 2006

تقلید

من چندی پیش در وبلاگ خرقه پشمینه در قسمت نظرات که موضوع آن دیدگاه مراجه تقلید در مورد صوفیه بود نظر خودم را وارد کردم که البته مانند چند نظر قبلی من توسط نویسنده ی وبلاگ پاک شد ولی قبل از پاک شدن بازدید کننده ای آنرا خوانده بود و سوالی نوشته بود. ومن به طور اتفاقی نظر خودم را قبلا حفظ کرده بودم و حالا برای آنکه از توضیح و تکرار کم کنم آنها را در زیر می آورم
-----------
سلام به طلبه راه حقیقت
من زیاد اینجا نظر نمیدم و بیشتر می خوانم ولی از آنجا که سوالی کردید که معلوم نیست که از قرن چندم ....؟ خواستم بگویم که من اتفاقا برخورد کردم به این موضوع و معلوم هم هست. مکاتب فقهی در اوخر قرن دوم و اوایل قرن سوم بوجود آمده اند و پیش از آن هیچ چیزی به این اسم و شکل و شمایل وجود نداشته است. یه چیز جالب تر آنکه بروی یک وبلاگ خواندم که پیغمبر اسلام خواب می بینند که میمون ها از منبر ایشان بالا پایین می روند و نویسنده می خواست به شکلی این را به تصوف ربط بدهد. من همین طور که این را خواندم به آن داشتم فکر می کردم که حالا چرا میمون را خواب دیده اند و سعی می کردم که تجسم کنم خلاصه من که تعبیر خواب بلد نیستم ولی میمون سنبل تقلید است و در چند شهر است که مشتاقان زیادی و جود دارند که بالای منبر بروند و همه هم مقلد هستند و یک شکل هم لباس می پوشند خلاصه نمی دونم شما هم روش فکر کنید!!!!

از سعدی بگم که بقول معروف صوفی نبوده: بوستان باب هشتم در شکر عافیت

عبادت به تقلید گمراهی است *********** خنک رهروی را که آگاهیست
سخن سودمندست اگر بشنوی *********** به مردان رسی گر طریقت روی
مقامی بیابی گرت ره دهند *********** که بر خوان عزت سماطت نهند

از اوحدی جام جم

پی تقلید رفتن از کوری است ********** در هر کس زدن زبیزوریست
چند منقاد هر خسی باشی؟ ********** جهد آن کن که خود کسی باشی
سر ایزد چه پرسی از خراز؟ *********** از دم جبرئیل پرس این راز

صائب غزلیات

ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم *********** در حلقه ی تقلید گرفتار نگشتیم
خود را به سرا پرده خورشید رساندیم ************ چون شبنم گل بار به گلزار نگشتیم
خلاصه که
مر مرا تقلیدشان بر باد داد ********** که دو صد لعنت بر آن تقلید باد
-------------
تا اینجا نظر من بود از اینجا سوال آقای عارف رستمی است
-------------
ئنام خدا
با سلا م به جناب پسر ادم
است یا رجوع به شما از تقلید مذمت کردید خوب من در مورد تقلید از مراجع که ایا یک تقلید کور کورانه متخصص است کاری ندارم
رکعت است 2لطف کنید بفرمایید شما از چه منبعی اثبات کرده اید که نماز صبحتان
لطف بفرمایید همین یک مصداق را توضیح دهید
تا بزمی دیگر یا حق
------------
در جواب جناب آقای عارف رستمی / بزمی دیگر در مقدمه باید بگویم که هرچند که شما و نویسنده خرقه پشمینه جواب سوالات من رو ندادید بلکه صورت مسئله را پاک کردید ولی با اینحال من سعی می کنم که جواب شما را اندازه فهم خودم بدهم تا منظور من بیشتر روشن شود و الا من قصد هدایت و یا آموزش کسی را ندارم چون در این حد نیستم
اولا اینکه همانطور که شما هم میدانید شکل اجرای احکام نماز مانند جوارح اذگار و الآخر در قرآن نیامد وه و این اصول را شخص پیغمبر اسلام حضرت محمد ص با تکیه به علم خودشان تعیین کردند و قرار دادند و همین طور تعداد رکعات نماز را و اینکه شما خواسته اید که ببینید من از چه منبعی این را اثبات می کنم باید بگویم که از عقل به دور است که انسان بخواهد مسائل بدیهی را ثابت کند سوال شما مانند آنست که بگویید از چه منبعی اثبات میکنی که خورشید و جود دارد و می تابد در این که نماز را پیغمبر اسلام به این شکل کامل به وجود آورده اند شکی نیست
دوم آنکه تا انجا که من میدانم مراجع تقلید به اعلام احکام واجب مانند نماز کفایت نکرده اند که اگر کارشان فقط به اطلاع رسانی به افرادی بود که برای مثال تعداد رکعات نماز را نمی دانستند محدود میشد خب به آنها عیبی نمی شد گرفت ولی شما خوب میدانید که احتیاجی نیست به تاریخ خیلی گذشته رجوع کرد در همین عصر ما شاهد آن بودیم که مراجع تقلید برای رسیدن به اهداف سیاسی خود چیزی را حرام اعلام کرده اند و بعد دوباره حلال شده است که لیست آنها بسیار بلند بالاست
برای مثال اگر در زمانی دو برادر در یک خانواده از دو مرجع تقلید تبعیت میکردند برای یک از آنها دیدن تلویزیون حرام بوده و دیگری حلال با اینکه هر دوی آنها مسلمان و شیعه بوده اند که این برای من قابل فهم نیست یا در رابطه دیگر آنکه من تقریبا ۸ سال داشتم که خمینی فوت کرد ولی به خاطر دارم که تا پیش از آن از مرجع تقلیدی که در قید حیات نبود نمی شد تقلید کرد ولی با مردن خمینی سریع السیر بند و تبصره ای اعلام شد که میشود تقلید کرد با شرایطی که خودتان حتما میدانید و یا آنکه زمانی که سواک در پی گرفتن اجازه اعدام خمینی بود خمینی هنوز به درجه اجتهاد نرسیده بود و شبانه برای فردی که هنوز به در جه ای نرسیده از نجف حکم اجتهاد صادر شد که از اعدامش جلوگیری شود بنظرمن این یعنی دروغ پس چطور شما این افراد را که برای اهداف سیاسی که مسائل دنیایی است همه چیز را عوض میکنند به نفع خودشان متخصص دین میدانید در صورتی که همین افراد میگویند کسی که دنیا دارد آخرت ندارد
میبینیم وقتی هم که فردی از مراجع مانند منتظری نمی تواند پا روی وجدانش بگذارد در خانه اش حبس میشود و منتظر مرگ می ماند نمی دانم آیا شما در ایران به مصاحبات و اخباری که در رابطه با منتظری هست چقدر دسترسی دارید
من اینطور نتیجه میگیرم که این افراد اولا که معصوم نیستند دوما که در زمانهای مختلف حرفشان را تغییر میدهد ولی میبینیم که امیر المومنین علی ع در زمان حکمیت حرفی که میزند پایش می ایستد سوما که زندان سیاسی برای مخالفان درست نمی کند اگر کسی حرفی بر ضد ایشان میزند اعدام نمی شود از ترس از دست دادن حکومت و خلافت ترور و آدم کشی نمی کند پس چطور است که وقتی جامعه ای اسم اسلامی بروی خود می گذارد و خود را شیعه ی امیر المومنین علی ع میداند تمام اینها در ان اتفاق می افتد و حکام که خود لباس روحانی برتن دارند نه تنها از آن جلو گیری نمی کنند بلکه حمایت هم می کنند فکر نمی کنی افرادی که از این حکومت حمایت میکنند چشم خودشان را بسته اند و عیوب آنرا نمی بینند و فقط دنبال عیب دیگران میگردند بقول حضرت عیسی که میفرماید چوب را در چشم خود نمیبینی و ریگ را میخواهی از چشم برادر خودت بیرون بیاوری اگر دوست داشتید بروید و روی حکومتهای کمونیستی تحقیق کنید بعد خواهید دید که در حال حاضر در ایران دقیقا کپی حکومتهای کمونیستی به اسم اسلام در حال اجراست اگر می گویید که ربط مسئله تقلید به سیاست چیست دین به سیاست ربطی ندارد ولی رهبر ایران خود مرجع تقلید است و مشگل همین جاست این است که باعث شده تعداد زیادی از جوانان ایران از هرچه دین و خداست متنفر شده اند و خیلی افراد هر کاری که میخواهند میکنند و به قول اسلام آخوندی از اتش جهنم نمی ترسند چرا که میگویند اگر اتشی بود جهنمی بود اول باید خود این آقایان می ترسیدند و اینقدر جنایت نمی کردند خلاصه
دوست عزیز اینها نتیجه فکر و نظر شخصی من است من نمی خواهم به افکار و اعتقادات کسی اهانت کرده باشم و انتظار هم ندارم که افکار و نظرات شما را عوض بکنم چون معتقد هستم که هرکسی آزاد است به هرچه می خواهد اعتقاد داشته باشد لا اکراه فی دین ولی این در کشور به اصطلاح اسلامی ما جز اولین مسائلی است که زیر پا گذاشته می شود امیدوارم که جواب من را بدونه تعصب بخوانید و منتظر نظرات شما هستم